کد خبر: 750
تاریخ انتشار: اسفند 12, 1399

اهمیت ذهن آگاهی در کاهش وزن

اهمیت ذهن آگاهی در کاهش وزن

اهمیت ذهن آگاهی در کاهش وزن

می دانیم که رایج ترین انحراف از تعادل حیاتی در غذا خوردن-لااقل در میان انسان ها- چاقی است که در فرهنگ مردم آمریکا رواج دارد. تقریبا 25 درصد آمریکایی ها چاق هستند به این معنا که وزن آن ها 30 درصد و بیشتر بیش از وزن مناسب بدنشان است.

متاسفانه بیشتر کسانی که رژیم لاغری  در پیش می گیرند، موفق به کم کردن وزن خود نمی شوند و آن هایی هم که موفق می شوند، وزن کم کنند مجددا بعد از گذر زمان اندکی به وزن سابق خود باز می گردند.این وضعیت ظاهرا تا حدودی ریشه در دو واکنش شدید آدمی به محرومیت غذا (رژیم لاغری) دارد. نخستین واکنش این است که خود محرومیت غذایی ممکن است بعدا به پرخوری بی انجامد. در بعضی از آزمایش ها، موش هایی را ابتدا به مدت چهار روز از غذای کافی محروم کردند، سپس آن هار را آزاد گذاشتند تا غذا بخورند که به وزن عادی بازگردند، در این آزمایش موش های محروم بیش از موش های گروه گواه که سابقه ی محرومیت نداشتند غذا خوردند، بنابراین محرومیت قبلی موجب پرخوری بعدی می شود، حتی پس از جبران وزن ناشی از محرومیت غذا(کاسینا و دیکسون1983) .

واکنش دوم این است که محرومیت غذایی میزان سوخت و ساز را کم می کند.  همانطور که می دانیم هر چه میزان سوخت ساز کمتر باشد میزان کالری مصرفی کمتر می شود، بر وزن فرد افزوده می شود. در نتیجه کبود کالری ناشی از رژیم غذایی تا حدی با این فرایند جبران می شود و رسیدن به هدف برای افرادی که رژیم لاغری و قصد کاهش وزن داردند کم می شود. این دو فرایند یعنی کاهش سوخت و ساز بدن و پرخوری دوره ای از دیدگاه روانشناسی کاملی کاملا قابل توجیه است.

همانطور که گفته شد یکی از محدودیت ها پرخوری بعد از دوره ی رژیم غذایی یکی از موانع افراد است یک نظریه ارزشمند در این مورد وجود دراد که معتقد است کنار گذاشتن محدودیت های آگاهانه باعث دوره ی پرخوری می شود در واقع فرد چاق بعد از دو روز رژیم غذایی در روز سوم که محدودیت غذایی برداشته می شود، به شدت پرخوری می کند چون برنامه ی لاغری نوعی محدودیت آگاهانه بوده است کنار گذاشتن این محدودیت باعث افزایش مصرف کالری می شود.

دیدگاه های بسیار متفاوتی در مورد بهشیارنه غذا خوردن وجود دارد.گروهی معتقد اند که (Zen) ریشه گرفته است گروهی بر بودائیسم تاکید می کنند و گروهی ریشه های آ را مربوط به یوگا می دانند.جان کابات زین به عنوان بنیان گذار بهشیاری بر اساس کاهش استرس رویکرد ساده ایی را در مورد غذا خوردن بهشیارانه مد نظر قرار میدهد.دیدگاهی که جان کابات زین انتخاب کرده است، یادگرفتن توجه کردن به غذا خوردن و چیزی که داریم میخوریم است.در واقع در بسیاری از موقعیت ها ما بدون فکر غذا رو در دهانمان می گذاریم و اصلا  به چیزی که داریم میخوریم فکر نمیکنیم و حتی درگیر طعم ها و احساسات مربوط به آن غذا نمی شویم.

  1. -در تحقیقی که در سال 2010 بر روی میزان وسوسه ی افرادی که در رژیم غذایی به سر می برند با دوگروه کنترل و آزمودنی با استفاده پذیرش و احساس کردن بدون قضاوت که فن اصلی بهشیاری است صورت گرفت نتایج نشان داد که افرادی در گروه آزمودنی بودن به میزان معنی داری کمتر از سایر افراد میزان وسوسه برای شکست رژیم غذای را تجربه کردند.

-نتایج تحقیقات متعددی نشان اده اند که فنون شناختی- رفتاری فنون اصلی که برای کاهش وزن مورد استفاده قرار می گیرد می تواند تاثیر این فنون اصلی را افزایش دهد از طرف دیگر فنون شناختی رفتاری می تواند به فرد در مقابل وسوسه های غذا خوردن کمک کند، برنامه های شناختی – رفتاری نه تنها در کاهش وزن به فرد کمک می کنند بلکه از طریق قرار دادهایی که در طی این تمرین ها به فرد آموزش داده می شود به طور کلی کنترل تکانه در فرد بالا می رود.

یکی از علل پرخوری افراد عدم توانایی کنترل تکانه ها است، تکانه در واقع همان تنشی است که ما هنگام نیاز به یک مسئله با آن روبرو می شویم، این تکانه به صورت پیوسته به فرد فشار می آورد تا این نیاز مورد نظر را ارضا کند،این تکانه ها گاهی اوقات با سرشت شخصیتی فرد عجین شده و به اصطلاح فرد شخصیتی تکانه ایی دارد به این معنی که فرد به سرعت در تلاش است نیاز های خود را ارضا کند و قادر به تعویق انداختن این نیاز ها نیست، از طرف دیگر تکانه مربوط به رفتار های پرخاشگرانه و خصمانه می شود افراد تکانه ایی ممکن است به سرعت از کوره در بروند و به گونه انفجار خشم را در آن ها مشاهده خواهیم کرد.این تکانه ها در غذا خورن، سیگار کشیدن و …. نقش بسزایی دارد.

برخی از افراد به هیچ وجه قادر به کنترل تکانه های مربوط به احساسات تغذیه ایی نیستند و به صورت انفجاری دست به غذا خوردن میزند، حال زمانی که فرد با ژیم غذایی تلاش می کند که وزن خود را کم کند، مشاهده می شود که نه تنها کاهش وزن در فرد اتفاق نمی افتد بلکه فرد با شکست خوردن در زنجیره ی رژیم غذایی چاق تر می شود، حال فنون برآمده از رواندرمانی شناختی- رفتاری به فرد کمک می گند تا توانایی کنترل تکانه را در خود بالا برده و از این طریق به فرد کمک میکند تا بتواند یک برنامه موفق و کارامد برای کاهش وزن داشته باشد. باید دانست در حیطه ی کاهش وزن تنها تلاش برای محدود کردن رژیم غذایی باعث بهبود وضعیت نمی شود بلکه مانند تمام بیماری ها به دنبال علت ریشه ایی آن بود تا بتوان با درمان کردن عامل ریشه ایی روندی بهتر و سلامت تر در حل کردن و از بین بردن بیماری مورد نظر داشته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − دوازده =