کد خبر: 1444
تاریخ انتشار: اسفند 16, 1399گروه : مهارت های زندگی
طرحواره های غیر انطباقی
حدو مرزهاي مختل نقص در حدو مرزهاي دروني، بيمسئوليتي در قبال ديگران و فقدان هدف گزيني طولاني مدت از ویژگیهاي اين حيطه است.اين مشكل ها منجر به عدم رعايت حقوق ديگران و عدم همكاري با آنان، اقدام به رفتارهای مغایر با قانون و عدم برنامهريزي شخصي واقعگرايانه ميشود. خانوادههاي اين افراد، اغلب خانوادههاي بسيار دخالت كننده، سهلگير و القاکننده حس برتر بودن در کودک هستند. در برخي موارد، كودك ممكن است به دليل عدم رعايت قانون مورد تنبيه قرار نگيرد و راهنمايي و هدايت مناسب و کافی را دريافت نكند. اسحقاق داشتن – بزرگ منشي در اين طرحواره، فرد معتقد است كه از ديگران بالاتر و ارجحتر است و بنابر اين، محق دريافت حقوق ويژه است. احترام به رعایت قانون و حقوق ديگران در اين افراد مشاهده نميشود. معمولاً، اين بيماران هر كاري را در هر زماني كه دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعيتهاي موجود و ضررهای احتمالی به ديگران، انجام ميدهند و به منظور كسب قدرت يا كنترل، تأكيد اغراقآميزي بر برتر بودن خود دارند. این افراد به منظورغلبه بر ديگران، تلاش بسياری ميكنند ؛ نقطه نظرهاي خود را به آن ها تحميل و رفتارهاي ديگران را در جهتي كه تمايل دارند، هدايت ميكنند؛ بدون آن که هیچ گونه هم دلي با آن ها داشته باشند و يا احساس شان را در نظر بگيرند. خود-كنترلي بيكفايت- خود- قانونمندي ناكارآمد افراد داراي اين طرحواره نميتوانند به گونه ای كارآمد و با کفایت خود را كنترل كنند، تحمل ناكامي در كسب هدف های فردي برای شان بسيار دشوار است و در صورت ناكامي، به سبک بسيار افراطي هيجان هاي خود را بيان کرده و تكانشي رفتار ميكنند. حيطۀ چهار: هدايت شدن توسط ديگران بيماراني كه در اين حيطه قرار ميگيرند تأكيد زيادي بر ارضاي نيازهاي ديگران در مقايسه با نيازهاي خودشان دارند و اين كار را براي كسب تأييد، حفظ ارتباط عاطفي و اجتناب از تنبيه انجام ميدهند. خانوادۀ اين بيماران به گونه ای با آن ها برخورد کرده اند که فرد به این باور رسیده است که در صورت وجود شرط هایی مورد پذيرش قرار خواهد گرفت. محیط همراه با پذیرش بدون قید و شرط در خانواده هرگز برای این افراد برقرار نبوده است. در این چنین محیطی کودک آموخته بود که به منظور کسب عشق ، توجه و تأیید دیگران، باید بسیاری از نیازها و خواسته های خود را سرکوب کند. و نيازها و خواستههاي گروه به نيازها و خواسته هاي كودك ارجحیت دارد. فدا كردن در اين طرحواره، فرد احساس می کند که به گونه ای اغراق آمیز در کنترل دیگران است . این طرحواره به دو شكل ظاهر ميشود: اين بيماران بر اين باورند كه آرزوها، نقطه نظرها و احساسهاي آن ها بيارزش هستند و اهمیتی برای ديگران ندارند. اين افراد به طور مداومی از هر چیزی احساس نارضایتی می کنند و نسبت به عدم ارضاي نيازها و هيجان هاي خود بسيار حساس هستند. معمولاً اين وضعيت منجر به خشم در آن ها می شود كه خود را با علامت ها غيرانطباقي از جمله رفتارهاي پرخاشگر – منفعل يا برونريزي نشان ميدهد خودقرباني كردن در اين طرحواره، فرد داوطلبانه و خود- خواسته در پی ارضاي نيازهاي ديگران است، حتي اگر نيازهاي خودش برآورده نشود. علت های عمده ای این افراد بیان می کنند، عبارتند از پيشگيري از ايجاد هر گونه ناراحتي و درد در ديگران، اجتناب از احساس گناه ناشي از خودخواه بودن، و تداوم ارتباط با ديگران .این افراد نسبت به بروز ناراحتی و درد در دیگران بسیارحساس هستند. تأييدجويي- جلب توجه افراد داراي اين طرحواره، تأكيد افراطي بركسب تأييد، بازشناسي ( شناخته شدن) و مورد توجه قرار گرفتن از جانب ديگران دارند، تا به اين وسيله بتوانند تجربۀ ذهني امنی از خود به دست آورند. تجربۀ ذهني فرد از اعتماد به نفس خودش، به گونه ای بنیادین به واكنشهاي ديگران بستگي دارد. گاهي اوقات، اين طرحواره در اين بيماران، موجب تأكيد اغراقآميز بر ظاهر، توجه و احترام ميشود. حيطۀ پنج: هوشیاری افراطی و بازداري در اين حيطه، بر سركوبي احساسهاي خودانگيخته، تكانهها ، اولویت ها و پيروي از قانون های انعطاف ناپذیرو تدوين شده، تأكيد افراطي می شود، تا حدی که حتی ممکن است که منجر به از دست دادن شادي ، لذت ، خود- ابرازی، آرامش، رابطه های بين فردي نزديك و سلامتي شود .خانوادهاي كه اين افراد در آن پرورش يافتهاند، معمولاً تنبيهگر و تقاضاكننده، كمالگرا، پيرو قانون ها، سركوبكنندۀ هيجان ها و اجتناب کننده از هر گونه خطاکردن ، شادي و آرامش بوده است. منفيگرايي- بدبيني در اين طرحواره، تمركز مستمر و نافذي بر جنبههاي منفي زندگي، از جمله مرگ، فقدان، گناه، تعارض، خيانت و غيره وجود دارد و در عين حال، جبنههاي مثبت زندگي كوچك شمرده ميشوندو يا ناديده گرفته ميشود. معمولاً شامل ترسی غيرطبيعي از خطا كردن است، كه ممكن است به مشكل هاي از جمله مشكل ها مالي و فقدان منجر شود. چون اين افراد پیامدهای منفي ناشی از رویدادهای مختلف را به گونه ای اغراقآميز ادراك ميكنند، به طور مستمری دچار نگراني دیرپا، گوش به زنگي و بلاتصميمي هستند. بازداري هيجاني افراد دارای اين طرحواره، احساس ها، ارتباط ها و رفتارهاي خودانگيخته خود را محدود مي کند، تا بتوانند به این ترتیب از عدم تأييد ديگران، احساس شرم يا از دست دادن كنترل اجتناب ورزند . شايعترين جنبههاي اين بازداري شامل موارد زير است: معيارهاي ناعادلانه/عيبجويي افراطي باور زيربنايي در اين طرحواره اين است كه فرد بايد تمامي تلاش خود را به منظور دستیابی به استانداردهاي دروني شده بسيار انعطاف ناپذیر در زمینۀ رفتار و عملكردش انجام دهد، تا به این ترتیب از مورد سرزنش قرار گرفتن توسط دیگران اجتناب کند. اين افراد احساس می کند که تحت فشار هستند و در كسب لذت، آرامش، اعتماد به نفس و رضايت در رابطه های بين فردي مشکلات اساسی دارند. اين طرح واره خود را به صورت كمالگرايي، قانون های انعطاف ناپذیرو اشتغال ذهني با فشار زمان و كارآمدي در حد کمال نشان ميدهد تنبيه افراد دارای این طرحواره معتقدند در صورتی كه خطايي مرتكب شوند، بايد به طور شدیدی تنبيه شوند . آن ها در قبال افرادي كه استانداردها را رعايت نميكنند، شديداً پرخاشگر، بيتحمل، تنبيهگر و خشمگين است. معمولاً، اين طرحوارۀ خود را به صورت دشواري در بخشيدن خود يا ديگران در صورت ارتكاب خطا نشان ميدهد.
طرحواره های غیر انطباقی
برچسب ها : افراطی بازداري طرحواره غیر انطباقی هوشیاری
دیدگاهتان را بنویسید