کد خبر: 1002
تاریخ انتشار: اسفند 14, 1399
گروه : اضطراب

اضطراب جدایی

اضطراب جدایی

اضطراب جدایی و تشخیص آن

اختلال اضطراب جدایی جزء شایع ترین اختلالات بین کودکان و نوجوانان هستند و 10 در صد آن ها را در مقطعی از رشد دچار میکند. اضطراب جدایی که پدیده ی عالم گیر است که در کودکان زیر یک سال ظاهر می گردد و نشان دهنده ی آگاهی کودک از جدایی مادر یا مراقب اولیه اش است. اضطراب جدایی  به هنجار بین 9 تا 18 ماهگی به اوج خود می رسد. و حدود 2.5 سالگی  کاهش می یابد. بچه ها را قادر می سازد که احساس راحتی را در دوره ی پیش دبستانی در جدایی از والدین خود به دست آورند. اضطراب جدایی یا اضطراب بیگانه به اصطلاح، به احتمال زیاد یک پاسخ انسانی است که واجد ارزش بقا است. ابراز اضطراب جدایی گذرا در بچه ایی که برای اولین بار وارد مدرسه می گردند طبیعی است. تقریبا 15 درصد بچه های کوچک، ترس شدید و پایدار، کمروی . مردم گریزی در مواجه با موقعیت ها یا افراد ناآشنا نشان می دهند. بچه های کوچک واجد این شرایط در معرض خطر بیشتر برای ابتلا به اضطراب جدایی، اختلال اضطراب منتشر و فوبی اجتماعی قرار دارند

اختلال اضطراب جدایی و گنگی انتخابی دو اختلال مهم هستند که در کودکان بسیار شایع است اما اختلا اضطراب جدایی جزء اختلالاتی است که اثرش تا بزرگسالی با فرد هست و فرد ممکن است در بزرگسالی تمام احساسات کودکی در حین جدایی از مادر یا مراقب اصلی تجربه می کرده است را به کمی تغییر تجربه کند.

اختال اضطراب جدایی دارای مجموعه علائم آشکاری است که  تشخیص آن را ساده می کند اما باید دانست کودکانی که تشخیص یکی از احتلالات اضطرابی؛ منتشر، فوبی اجتماعی و اضطراب جدایی را دریافت می کنند به احتمال زیاد به دو نوع دیگر اختلال اضطرابی که ذکر شد مبتلا هستند.

ملاک های تشخیصی اختلال اضطراب جدایی  مشتمل است بر سه تا از علائم زیر حداقل به مدت 4 هفته:

 نگرانی مفرط و مستمر در مورد از دست دادن، وقوع احتمال آسیب به افراد مورد وابستگی اساسی؛ نگرانی مفرط و مستمر از بابت این که رخداد نامطلوبی موجب جدایی از افراد مورد وابستگی اساسی شود. دودلی مستمر و امتناع از رفتن به مدرسه یا جایی دیگر به دلیل ترس  از جدایی، ترس مفرط یا مستمر و دودلی در مورد تنها ماندن یا بدون وجود فرد مورد وابستگی اساسی در منزل یا بدون وجود افراد مهم زندگی در زمینه های دیگر؛ دودلی مستمر یا امتناع از به خواب رفتن دور از خانه یا بدون حضور فرد مورد وابستگی اساسی؛ کابوس های مکرر در موارد با مایه های جدایی؛ شکایات تکراری از علائم جسمی، از جمله سر درد و دل درد. وقتی انتظار جدایی از فرد مورد وابستگی اساسی می رود؛ و ناراحتی شدید وقتی جدایی از خانه یا افراد مورد وابستگی اساسی انتظار می رود.

به طور خلاصه می توان گفت کودکانی که دچار به این اختلال هستند تلاش می کنند نزد والدین خود بمانند، از این که در خانه اقوام خود بدون والدین خود بمانند امتناع می کنند،عموما در مدرسه  پریشان هستند و بهانه گیری می کنند، نگرانی زیادی دارند که برای افراد مهم اتفاقی بی افتد، شکایت های فیزیکی دارند و همچنین کابوس را با محتوای همخوان را گزارش می کنند.

در مورد علل یابی این اختلال نظریات مهمی وجود دارد از یک طرف به دلبستگی نا این در افراد اشاره می شود از طرف دیگر می گویند سرشت  و خلق خوی که نوزاد  با آن به دنیا می آید احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش می دهد. یکی از نظریات بسیار مهم عوامل یادگیری اجتماعی است، این نظریه بیان می دارد که والدین با رفتار هایی که از خود نشان می دهد اضطراب را به کودکان خود می آموزند، برخی از والدین با مراقبت افراطی که از فرزند خود دارند و همچنین اغراق در مورد مسائل اضطراب آور ای ترس در مورد خطر احتمالی را در بچه ایجاد می کنند ، پدر و مادری که بعد از رعد برق خود را در گوشه ی اتاق مچاله می کنند این ترس را به فرزندان خود از طریق الگو سازی انتقال می دهند. از طرف دیگر وقتی کودک از موقعیتی می ترس و والد با خشمگین شدن بر او تلاش می کند تا این ترس را از بین ببرد به خاطر همزمانی خشمگینی والد و شی ترسناک فوبی ایجاد میشود.

در حال حاضر نظریه یادگیری اجتماعی محکم ترین نظریه در توجیه علل اختلالات اضطرابی دوران کودکی از جمله اختلال اضطراب جدایی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − 10 =