کد خبر: 1118
تاریخ انتشار: اسفند 14, 1399
گروه : اضطراب

نظریه استرس

نظریه استرس

نظریه استرس (بخش دوم)

فیزیولوژي استرس

توضیح فیزیولوژیایی استرس بدون ملاحظه عوامل روانشناختی مربوط که در واکنش استرس مشارکت دارند، ناقص است. دردحقیقت، چالش اصلی در اینجا جور کردن و سازگاري زبان روانشناسی با زبان فیزیولوژي با نشان دادن چگونگی تعامل و همپوشی هریک بار دیگري است.

از سوي دیگر شاخه پاراسمپاتیک سیستم عصبی خودمختار، براي آرامش و تحت شرایط طبیعی درآوردن، پایدار کردن و خالی از استرس کردن کنشهایی که در بالا گفته شد، کار میکند مثل کاهش میزان ضربان قلب و عمل تنفس و غیره. این دو سیستم عصبی به اعضاي مشابه در بدن خدمت میرسانند  مثل قلب،  ولی  عملکرد آنها در جهت مقابل یکدیگر است.به عبارت دیگر، هر دو دستگاه عصبی در زمان واحدي عمل میکنند و تعادل حفظ میشود بدون اینکه یکی از آنها پیرو دیگري باشد، مثل سایر قسمتهاي دستگاه عصبی، نرونها در دستگاه عصبی خودمختار با انتقال دهندههاي عصبی فعال میشوند. دو انتقال دهنده عصبی اصلی عبارتند از استیل کولین و نورآدرنالین (نوراپی نفرین). از آنجایی که هر عضو، گیرندههاي متفاوتی دارد این دو انتقال دهنده عصبی اثرات متفاوتی دارند و تعادل نسبی هرکدام در ارائه پاسخهاي گوناگون مهم است.

نقش سیستم غدد درونریز عصبی

سیستم غدد درونریز نیز در واکنش استرسی دخیل است و شامل غدد بدون مجرا درونریزاست. این غدد هورمون یا هورمونهایی ترشح میکنند که مستقیماً در جریان خون وارد میشوند و سپس در سراسر بدن توزیع میشوند .سیستم غدد درونریز عصبی، غدد درونریزي را شامل میشود که به وسیله سیستم عصبی کنترل میشوند. غدههاي درونریز هر دو را مستقیماً در جریان خون ترشح میکنند و این مواد سپس در بخشهاي مختلف  هورمونها  سیستم مواد شیمیایی به نام بدن منتشر میشوند. سیستم عصبی و سیستم غدد درونریز نزدیک و در ارتباط با هم کار میکنند و در ترکیب و ترشح مواد شیمیایی هر دو مشارکت دارند. تفاوت اصلی در اینجا این است که این مواد شیمیایی در سیستم عصبی انتقال دهنده ی عصبی نامیده می شوند، در حالی که در سیستم غدد درونریز هورمون نامیده می شود.

لازاروس و فالکمن عقیده داشتند که تعبیر و تفسیر رویدادهاي استرس آمیز خیلی مهمتر از خود رویدادهاست. این تعبیر و تفسیر عبارت است از ادراك تهدیدها، خطرات و چالشهاي بالقوه و اینکه تا چه حد در اداره و کنترل آنها مطمئن هستیم. این امر توانایی ما را در کنار آمدن و سازش با استرس معین میکند. مثلاً از دست دادن شغل ممکن است براي فردي که مهارت دیگري ندارد و یا فرصت بازگشت مجدد به کار را ندارد، بسیار استرس زا باشد در حالی که براي فردي که فعلاً در جستجوي رشد و پیشرفت در جهات متفاوتی است، فقط در حد خفیف استرس زا باشد. لازاروس و فالکمن اصولاً با انسانها بیش از حیوانها در گسترش تحقیقات و نظریه خود، کار کردند. این امر در تأکید آنها در نیاز به ملاحظه سطح بالایی از تواناییهاي شناختی نظیر ارزیابی، در توصیف استرس منعکس شده است.

لازاروس و فالکمن عقیده داشتند که انسانها در مقایسه با حیوانات در مقابل نوع ویژه اي از استرسها (به دلیل سبکی که در زندگی دارند) و محیطی که در آن زندگی میکنند، استعداد ابتلاي بیشتري دارند.

لازاروس و فالکمن استرس را به مثابه یک ارتباط ویژه بین شخص و محیط که شخص آن را به منزله فشار و زیاده روي درمنابع و ظرفیت ها و بخطر انداختن سلامت و رفاه خود ارزیابی میکند می دانند  این دیدگاه یک رویکرد تعاملی را ارائه میدهد که بر تعامل بین شخص و محیط او در تعیین استرس تأکید می ورزد. همچنین بر اهمیت ارزیابی در تعیین ماهیت این تعامل تأکید میکند و استرس را فقط در شرایطی که تهدید آمیز، چالش انگیز یا بالقوه مضر باشد، مورد ملاحظه قرار میدهد. لازاروس و فالکمن ( 1984 ) سه شکل ارزیابی را در کنار آمدن با استرس تعریف میکنند: اول، ما یک ارزیابی اولیه از موقعیتی که در آن قرار داریم، بعمل میآوریم. این ارزیابی بوسیله ارزیابی شناختی اثر موقعیت (یا محرك) در سلامت انجام میگیرد. یک رویداد واحد ممکن است بمنزله امري نامربوط، مثبت (بی خطر) یا استرس زا ارزیابی شود. ارزیابی یک رویداد بعنوان نامربوط معمولاً بر هیجانات ما تأثیري نمی گذارد. مثبت ارزیابی کردن رویداد بدین معنی است که آن رویداد بر پدیدههاي خوبی دلالت دارد.

ارزیابی الگوي تعاملی استرساز دیدگاه لازاروسو فالکمن

این الگو بطور موفقیت آمیزي خصوصیات فعال استرس را بهم پیوسته و یکپارچه کرده است. این الگوي تعاملی همچنین برنیاز به لحاظ کردن عوامل شناختی مثل ادراك در فهم پاسخهاي استرس، تأکید کرده است.

مطالعات متعددي تاکنون تأثیر ارزیابی بر استرس را آزمایش کرده و نقش تفسیر یا ارزیابی در کنار آمدن با استرس را تأیید کرده اند (اوگدن،  مدل تعاملی لازاروس و فالکمن بیش از آنکه توضیحی باشد، توصیفی است. گرچه طراحی آن خیلی زیباست. تحقیقات آینده، سازوکار دقیق فیزیولوژیایی، روانشناختی و غیره آنچه را که در ارزیابی دخیل هستند، مورد بررسی دقیق قرار دهد و اینکه چگونه و با چه شیوه هایی این فرآیندها در واکنشهاي استرس تأثیر میگذارند را مشخص کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 3 =