کد خبر: 1237
تاریخ انتشار: اسفند 15, 1399
گروه : خودشناسی

سازش تکاملی

سازش تکاملی

سازش تکاملی

روند تکامل انسان مورد بررسی های بسیار زیادی از طرف روانشناسان، جامعه شناسان، زیست شناسان و تاریخ دانان قرار گرفته است. این علم مدرن در واقع پاسخ گو به سوالاتی که با چرایی و چگونگی سر کار دارند است. محققان سال ها در تلاش بوده اند تا بفهمند چه عاملی باعث شده است تا انسان امروزه اینگونه رفتار کند، چرا رفتار های خاصی از نوع بشر سر می زند؟ چگونه سرمایه گذاری والدینی در انسان بیش از هر نوع حیوان دیگری می باشد؟ چگونه انسان امروزه در طول تاریخ گام به گام رفتار های خاصی را فرا گرفته است؟

برای پاسخ به این سوالات محققان تلاش های بسیار زیادی کردند و آن ها متوجه شدند در تاریخ تکاملی انسان دو مفهوم یا ساختار نقش اساسی را ایفا می کنند این دو ساختار شامل؛

الف- بقا ( ادامه ی حیات)

ب- انتخاب جنسی ( انتخاب جفت)

در مطلب پیش رو ما به مسئله ی بقا می پردازیم این مسئله توجه بسیار زیادی را در علم رایج و فلسفه به خود جلب کرده است البته قابل ذکر است که تکامل بشر به نوعی به هر دو عامل بستگی دارد در واقع انتخاب جنسی و بقا در گروی یک دیگر هستند. انسان مانند سایر حیوانات تلاش می کند تا به بقا اما با چه هدفی ؟ هدف آن بقا نسل یا به عبارتی ژن فرد می باشد که امروزه زیست تکامل نگران با نگاهی تقلیل گرایانه از اصطلاح ژن خودخواه برای توجیه بقا و این انتخاب استفاده می کنند.

 اجداد ما از گذشته دور در واقع سال های اولیه پس از خلقت انسان در تلاش بوده اند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند و با تولید مثل نسل و ژن خود را انتقال دهند، اما محیط همیشه بزرگترین مانع در مقابل بقا انسان بوده است اما از طرف دیگر همین محیط به انسان صفات سازگاری را هدیه کرده است.

در نظر بگیرید که انسان های اولیه با حرکت و جابجایی در دور کره ی زمین تلاش می کردند تا به بقا خود ادامه بدهند و در این مسیر سختی های بسیار زیادی کشیده اند برای مثال بشر کوچ نشین که به انسان شکارچی معروف است با شکار و حرکت در پی فصل ها تلاش می کرد به بقا خود ادامه بدهد اما مشکلی عظیم او را تهدید می کرد خطر شکار شدن به وسیله ی حیوانات. کم کم بشر توانست با استفاده از ابزار بر این مشکل تا حدی فائق بر آید اما یک مکانیزنم در بدن انسان شکل گرفت به عنوان هیجان، هیجان ترس که باعث می شد فرد در سر جای خودش خشکش بزند همین هیجانی که ما امروزه تجربه می کنیم در گذشته هنگامی که اجداد ما با حیوان ترسناکی رو برو می شده اند را نداشته اند و پس از مدتی به خاطر این که ترس باعث می شد که فرد در معرض خطر با حالت چهره ایی خود، دیگران را باخبر کند و همچنین از نظر فیزیولوژی آماده جنگ و گریز شود به خاطر نتیجه ی سازشی که در انسان اولیه داشت به وجود آمد و ادامه یافت تقریبا تمام هیجانات به جز هیجانات مرکب که بر گرفته ی ثانویه از تکامل هستند به صورت مستقیم از طریق تکامل به وجود آمده اند.

این دشواری محیط یعنی حیوانات درنده باعث شد انسان به سلاحی مجهز شود که در مقابل این شرایط سازگار بشود. در واقع تمام شرایط محیطی با گذشت زمان باعث شده اند که انسانی که بزرگترین دغدغه اش بقا می باشد به یک مکانیزم مجهز شود که این مکانیزم چیزی نیست جز، ماکانیزم های سازشی تکاملی.

همواره در جریان تکامل و علم تکاملی بدفهمی وجود اشته است یکی از این بد فهمی ها این مسئله است که تمام مکانیزم ها از بیشترین و ایدآل ترین قابلیت سازشی برخوردارند.

باید دانست که تکامل به هیچ وجه اینگونه نیست بلکه تکامل تاکید می کند مکانیزم های که وجود دارد حداکثر توان سازشی را برای انسانی که در برخورد پیوسته با محیط بوده است دارا است. و این که این مکانیزم ایدال ترین حالت ممکن است اشتباه است بلکه بالاترین حد سازشی را که می تواند دارا است که این به معنی ایدآل بودن نیست.

بدفهمی بعدی این است که مکانیزم های سازشی در تمام دوران نقش سازشی دارند.

باید توجه کرد که روند تکامل بسیار کند است و برای ایجاد و حذف هر مکانیزم هزاران سال نیازاست، برای مثال غذا خوردن برای ذخیره کردن مکانیزمی است که تا 300 سال پیش نقش بسیار سازشی داشته است اما اکنون این نقش تقریبا به ضرر انسان تمام می شود، و برای  حذف این مکانیزم و جایگزینی هزاران سال زمان نیاز است.

به طور کلی تکامل و علم تکاملی می تواند گره زیادی از مشکلات امروزه بشر در ساختار علمی باز کند. و باید دانست تمام این مکانیزم های اجدادی با دستکاری محیط قابل تغییرند همانگونه که ژن در بستر محیط خود را بروز می دهد یا سرکوب می شود مکانیزم های سوار بر این ساختار ژنی قابل تغییرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 3 =