کد خبر: 758
تاریخ انتشار: اسفند 12, 1399
گروه : کاهش وزن

بد ریخت انگاری بدن

بد ریخت انگاری بدن

اختلال بدشکل انگاری بدن  چیست؟

خیلی از ما ممکن است چیزی را در ظاهرمان دوست نداشته باشیم. یک بینی قوز دار، یک لبخند کج و چشمانی زیادی درشت و یا زیادی ریز ممکن است در مورد نقص هایمان به شدت ناراحت باشیم با اینحال این موارد تاثیر آنچنانی در زندگی روزمره مان نخواهند داشت. در مقابل افراد مبتلا به اختلال بدشکل انگاری بدن، هر روز و به مدت چند ساعت به معایب واقعی و خیالی خود می اندیشند. آنها نمی توانند افکار منفی شان را کنترل کنند و حرف افرادی را که به آنها می گویند ظاهر خوبی دارند را باور نمی کنند. افکار این افراد ممکن است موجب آشفتگی های هیجانی مختلفی شده و عملکرد معمولی آنها را زندگی روزمره مختل نماید. آنها ممکن است تحصیل در مدرسه و اشتغال در محیط کاریشان را از دست بدهند و از موقعیت های اجتماعی اجتناب کرده و خود را منزوی کنند. حتی در مورادی از دوستان و فامیل خود نیز اجتناب خواهند کرد زیرا می ترسند اطرافیان متوجه معایب آنان شوند. حتی ممکن است عمل های زیبایی متعددی بر روی خود انجام دهند تا معایب خیالی شان را اصلاح نمایند و البته هرگز پس از عمل نیز راضی نخواهند بود.

اختلال بد شکل انگاری بدن یک اختلال اضطرابی و مربوط به تصویر بدنی می باشد که در هر دوجنس به یک میزان بروز پیدا می کند و اگر دو خصیصه زیر را در خود می بینید ممکن است بدان مبتلا باشید :

  1. -تجربه نگرانی های وسواس گونه در خصوص یا چند مورد از معایبی که فکر می کنید در ظاهر شما وجود دارد. لازم به ذکر است که این معایب از نظر دیگران وجود نداشته و یا بسیار جزئی می باشند.
  2. -پیدایش رفتارهای جبری و تکانشی روزمره مثلاً استفاده بیش از حد از آینه و یا کندن پوست در جهت کنار آمدن با نگرانی هایی که در مورد ظاهر خود دارید.

اختلال بدشکل انگاری بدن از هر فرد و حتی برای هر فرد در هر برهه زمانی متفاوت است، برای بعضی افراد، نگرانی در مورد ظاهر ممکن است تبدیل به یه مانع بزرگ در بیرون رفتن از خانه و حضور در اجتماع باشد. این اختلال همچنین ممکن است موجب مشکلات زیر شود :

احساس شرم، احساس گناه و احساس تنهایی، منزوی شدن به منظور مقابله با اضطراب، افسردگی و اضطراب، سوءمصرف الکل و مواد مخدر، احساس نیاز به عمل های زیبایی غیر لازم، اختلالات خوردن، آسیب به خود، افکار خودکشی بعضی از افراد مبتلا به این اختلال به دنبال درمان نمی روند زیرا نگران این هستند که دیگران اهمیتی به آنها ندهند.

علائم شایع اختلال بد شکل انگاری :

 نگرانی های شایع وسواس گونه راجع به عدم تناسب، فقدان تقارن، ناموزون بودن، بیش از حد بزرگ یا کوچک بودن . همچنین این افراد عموما مشغول فکر کردن در مورد بخش هایی از بدن مانند پوست، مو، بینی، چانه، لب و اندام های تناسلی هستند.رفتارهای جبری در افراد مبتلا به اختلال بدریخت انگاری بدن شایع است این رفتار ها شامل: چک کردن وسواسی ظاهرتان در آینه و یا اجتناب دائمی از آن، استفاده از آرایش یا گریم غلیظ برای پوشاندن عیب در منطقه ای که نگران دیده شدن آن هستید ، تغییر در حالت های بدنی و یا پوشیدن لباس زیاد برای پوشاندن فرم بدنی تان ،دائماً به دنبال گرفتن تایید دیگران برای ظاهرتان ، انجام تمرین و ورزش بیش از حد خصوصاً بر روی ناحیه ای خاص از بدن ، چک کردن مداوم بدن به وسیله انگشتان، کندن پوست برای لطیف تر شدن آن، استفاده بیش از اندازه از محصولات برنزه کردن پوست، وزن کردن دائمی خودتان، سشوار کردن و یا حالت دادن وسواس گونه موها، مقایسه دائم خودتان با مدل ها، بازیگران یا افرادی که در خیابان می بینید، پیگیری عمل های زیبایی و یا استفاده از هر وسیله ای که باعث ایجاد تغییر شکل در ناحیه ای از بدن که شما در مورد آن نگرانی دارید.

 

 

 

این اختلال مانند اختلال بی اشتهائی و پر اشتهائی با مدلیزه شدن جامعه بیشتر شیوع می یابد، باید دانست گروهی از افرادی برای کاهش وزن اقدام می کنند یا تلاش می کنند بدنشان را عضلانی تر کنند ممکند است به اختلال بدریخت انگاری دچار باشند که با وجود متناسب بودن فکر می کنند چاق و یا نامتقارن هستند، باید تلاش کرد برای درمان این بیماری یک جو حمایتی و سرشار از پذیرش به وجود آورد، که فرد بتواند از این طریق خود را آن گونه که هست بپذیرد و خود را پس نزند.

اختلال بدریخت انگاری بدن به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفته است زیرا این بیماران بیشتر به متخصصین پوست، داخلی یا جراحان پلاستیک مراجعه می کنند تا روانشناسان. داده های موجود حاکی از آن است که شایع ترین سن شروع بین 15 و 30 سالگی است و زنان را تا حدودی بیش از مردان گرفتار می کند. این اختلال به طور شایعی همراه با دیگر اختلالات روانی دیده می شود.

علت اختلال بدریخت انگاری بدن معلوم نیست. مفاهیم قالبی مربوط به زیبایی که در برخی خانواده ها و فرهنگ ها مورد تاکید است می تواند اثرات چشمگیری بر این بیماران بگذارد. در الگوهای روان پویشی، اختلال بدریخت انگاری بدن بازتابی از جا به جایی تعارض جنسی یا هیجانی با بخش نا مربوطی از بدن می شود. چنین ارتباطی از طریق مکانیزم های دفاعی واپس زنی، تجزیه، تحریف، نمادسازی و فرافکنی صورت می گیرد.

اثرات این بیماری بر زندگی بیمار می تواند چشمگیر باشد. تقریبا همه ی بیماران مبتلا از رویارویی اجتماعی و شغلی دوری می جویند. تا یک سوم بیماران خانه نشین می شوند زیرا نگرانند که به خاطر نقایص ادعایی مسخره شوند و تا یک پنجم آنها اقدام به خودکشی می کنند. اختلال بدریخت انگاری بدن معمولا در نوجوانی شروع می شود، هرچند در سنین بالاتر و به دنبال نارضایتی طول کشیده ی فرد از بدن خود نیز ممکن است شروع شود. شروع اختلال ممکن است تدریجی یا ناگهانی باشد. این اختلال معمولا سیری نوسان دار و طولانی دارد و دوره های بدون علامت در سیر آن ناچیز است. آن بخشی از بدن که کانون دغدغه های بیمار است ممکن است با گذشت زمان تغییر کند یا ثابت بماند.

 

 

 

 

درمان اختلال بدریخت انگاری بدن از طریق روش های جراحی، درماتولوژیک، دندان پزشکی و سایر روش های طبی به منظور رفع نقص های ادعایی، تقریبا بدون استثنا ناموفق است. در مورد تعداد بیماران مبتلا به اختلال بدریخت انگاری که در صدد جراحی ترمیمی برمی آیند اطلاعات زیادی در دست نیست. این بیماران اعمال جراحی مختلفی را درخواست می کنند: از بین بردن غبغب، چین و چروک، پف کردگی یا فرورفتگی های صورت، افزایش یا کاهش حجم پستان ها و بزرگ کردن اندازه آلت تناسلی. معمولا باورهای این بیماران درباره ی وضع ظاهری و چهره با انتظارات غیرواقع بینانه ای از بدن همراه است.

بدریخت انگاری بدن با وسواس شباهت دارد و حتی اخیرا در طیف اختلالات وسواس طبقه بندی شده است، مثلا فرد ممکن است به صورتی وسواس گونه برای شانه زدن و آرایش موی خود وقت زیادی صرف کند و مراحل مشخصی را انجام دهد و هر گونه تفاوت هر  چقدر جزئی با آنچه مد نظر فرد است او را نگران و بر آشفته کند.

موثرترین راه درمان بدریخت انگاری بدن درمان دارویی با داروهای ضد اضطراب و روان درمانی بخصوص رفتار درمانی شناختی (CBT)  است. از آنجا که مشکل این افراد پایه روانشناختی دارد هرگونه عمل جراحی قطعاً بی اثر خواهد بود و باز هم فرد از خودش راضی نخواهد شد. درمان این اختلال توسط متخصص روانشناسی بالینی صورت می گیرد. در درمان روی عزت نفس، باورهای ناکارامد و طرحواره های مراجع که در گذشته شکل گرفته اند و همچنین ریشه آن کار می شود. علاوه بر آن دارودرمانی نیز که توسط روانپزشک صورت می گیرد کمک کننده خواهد بود. در حقیقت درمان این افراد از طریق عمل‌های جراحی تقریبا غیرممکن است موضعی که باید عمل جراحی شود طرز فکر و باور ذهنی آن‌هاست! این افراد بهتر است روی ترس‌های خود کار کنند. رویکرد شناختی رفتاری یکی از رویکردهای درمانی است که امروزه پاسخ دهی خوبی داشته  و حدود ۸۲ درصد از این بیماران به وسیله آن بهبود یافته‌اند. در ضمن درمان با این رویکرد میزان عزت نفس، افسردگی و اضطراب را هم کاهش می‌دهد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × 3 =