کد خبر: 967
تاریخ انتشار: اسفند 14, 1399
گروه : اضطراب / شخصیت

اختلال شخصیت مرزی (BPD)

اختلال شخصیت مرزی (BPD)

اختلال شخصیت مرزی (BPD)

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (Borderline) در مرز روان رنجوری و روانپریشی قرار دارند و مشخصه ی آنها ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، روابط ابژه ای و خودانگاره (self-image) است. تقریبا همیشه به نظر می رسد که این بیماران در بحران به سر می برند. چرخش های سریع خلق (mood swing) در آنها شایع است. یک لحظه ممکن است نزاع طلب باشند، لحظه ی بعد افسرده و در لحظه ای دیگر شاکی از این که هیچ احساسی ندارند. این گونه بیماران ممکن است حملات روان پریشی با عمر کوتاه داشته باشند که اصطلاحا حملات میکروسایکوتیک خوانده می شود، اما حملات شدید روان پریشی در این ها دیده نمی شود. رفتار این گونه بیماران بسیار غیرقابل پیش بینی است و از همین رو آنها تقریبا هیچ وقت به آن مقدار کارایی که در توانشان است، دست نمی یابند. دردناک بودن ذاتی زندگی آنها در خودزنی های مکررشان مشهود است. این گونه بیماران برای جلب کمک دیگران، ابراز خشم، یا برای کرخت کردن خود در برابر حالت عاطفی فلج کننده ای که دارند، به اشکال مختلف خودزنی می کنند.

بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی چون احساس وابستگی و خصومت را همزمان دارند، روابط بین فردی شان آشفته و بهم ریخته است. ممکن است به کسی که احساس نزدیکی با او می کنند، وابسته شوند، و از طرف دیگر هم اگر نسبت به دوستان خود احساس سرخوردگی کنند، خشمی بسیار زیاد ابراز می کنند. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی نمی توانند تنهایی را تحمل کنند و برای تشفی خود حتی به نحوی دیوانه وار به جستجوی ایجاد رابطه برمی آیند، ولو این رابطه برای خودشان ارضا کننده نباشد. آنها برای رفع تنهایی خود حتی اگر دیری هم نپاییده باشد، با غریبه ها دوست می شوند یا به بی بند و باری می افتند. آنها اغلب از احساس پوچی مزمن و بی حوصلگی و فقدان هویتی یک دست (ابهام در هویت) شاکی اند، وقتی تحت فشار قرار می گیرند از این شکایت می کنند که اکثر اوقات علیرغم ابراز شدید حالات عاطفی دیگر بسیار افسرده اند.

 

اختلال شخصیت مرزی

 

 

اتو کرنبرگ، ساز و کاری دفاعی به نام همانندسازی فرافکنانه را وصف کرده است که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی به کار می برند. در این ساز و کار دفاعی بدوی، فرد جنبه های غیرقابل تحمل خود را به دیگری فرافکنی کرده و او را وادار به ایفای نقشی می کند که به او فرافکنی شده است، در نتیجه هر دو به شکلی واحد عمل می کنند. در مانگر باید از این روند به خوبی آگاه باشد تا بتواند با این گونه بیماران رفتاری خنثی در پیش بگیرد.

کارکرد بیمارن مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به گونه ای است که روابط آنها مختل می شود، چون همه افراد را یا خوب مطلق (all-good) می پندارند یا بد مطلق (all-bad). یعنی افراد به نظرشان یا حامی اند و باید به آنها دل بست، یا منفور و آزارگرند و احساس امنیت آنها را مختل می کنند؛ چون همین که می بینند بیمار به آنها وابسته شده، او را ترک می کنند و از این رو نوعی تهدید محسوب می شوند. در نتیجه ای این دو نیم سازی (splitting) است که بیمار، افراد خوب را آرمانی می بیند و افراد بد را به کلی فاقد ارزش؛ در واقع هیچکس خاکستری نیست، یا سیاه است و یا سفید. به همین دلیل است که این بیماران هر زمان از فرد یا گروه متفاوتی حمایت می کنند. برخی از بالینگران مشخصه های اصلی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را با این مفاهیم ذکر می کنند: هراس عام (همه چی هراسی)، اضطراب عام (از همه چیز مضطرب شدن)، دودلی عام (در همه کار دو دل بودن) و رفتار جنسی آشوبناک.

این افراد نباید انتظار درمان کوتاه مدت داشته باشند چه تنها در طول یک رابطه ی سالم و هدایت گر از سوی درمانگر می توانند به بهبودی برسند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه + هفت =